۱- نازم به جمال هر کی که امسال عید عیدی بیشتری داد
۵- فاحشه های شرقی هم بانوی شرقی اند به هر حال !
۳- هر قدر ساعتهای درس خوان بودنم بیشتر میشود پست های این وبلاگ کوتاه تر
۲-چه حسی داره شکست قاعده هاا مثل اون پسرا که وسط ماه رمضون تو یه خیابون شلوغ یه بربری گنده رو درسته گاز میزدن و غش میکردن از خنده
عمید صادقی رو تازه کشف کردم اون که بود من کجا بودم نمی دونم ! (سخن از زبان ما می گویند )
وقتی عقیده عقده خوانده می شود
و نور چراغ در آب مهتاب تلقی
و متانت زمین
زیر برف یخ می زند
نان از یتیم خانه می دزدیم
و می فهمیم
دزد اشتباه چاپی درد است
میخواهم نبینمت
که دیدنت
گذاشتن لیوانی شکسته روی لبانم است
تو دمت گرم نیست
وچنان برودتی در تنت
کخ خون در رگم قنیل می شود
وحیف که شعر ترا بگوید
بس که بد بدرقه ای
نگاه شکوه الفبا است
پیش از اختراع خط
ومن بی تو
چیزی شبیه ساعتم ، بی عقربه
یادت می آید
با دست های بریده برای عشق شال بافتیم
و او رفت
(عمید صادقی )
پ . ن :ذهنم پر از کلمات تو در تو شده ..کلماتی که به هم نچبیده اند
پ . ن۱ : باید درس بخونم
از وبلاگ قبلیم تو بلاگفا فیلتر رو برداشتن
برمی گردیم
من هیچ کس رو مسخره نکردمااا ولی باور کنین که خودم بیشتر از همه عذاب کشیدم
آغاز این رویاهای ناهماهنگ آغاز بلوغم بود فکر میکنم تا سترون شدنم ادامه یابند !
1- فرازی از نامه های عاشقانه نیما یوشیج
عالیه عزیزم اغلب و بالعموم بازن طوری معامله می کنند که نمیخواهند زنها با آنها آنطور معالمه کنند .
آنها زن را همانند یک قالی می خرند و آن را با کمال اقتدار زیر پایشان می اندازند تا پایمال شود بعد بدون تعلق خاطر آن را به دیگری می فروشند !
خلفا زن را می فروختند .مسلمانان آن را در زیر حجاب حبس میکنند وقوانین حاضر برای سرکوبی و اتقیاد آرا مخصوص دیگر دارد .من نمی دانم چرا ؟
ولی میدانم چرا می توانم قلبم را نگه دارم ،خدا تمام نعایم زمین را قسمت کرد به مردم پول ، خودخواهی و بی رحمی داد به شاعر قلب را .وبه قلب اقتدار مرموزی بخشید که در مقابل اقتدارو وجاهت زن مقهور شود .بیا عزیزم .تا ابد مرا مقهور بدار برای اینکه انتقام زن را از جنس مرد کشیده باشی قلب مرا محبوس کن ! ...
پ.ن : بقیه اش دیگه مولتی ایده آل گرایانه است
اونجورم نخواستیم مثل شاعرانه هایی که عوض تحقیر شدنها نثارمون میکنن مثل مورفین !
پ.ن2- برای نخواسته هایم هم غصه میخورم !این مرض از کجا میاد نمی دوم
ولش کن بابا بعدا در موردش با خودم حرف میزنم اینجوری نباشم ! خود تربیت کردنم کار خوبیه ها!به خودت فحشم میدی ! یه دشت پیدا کنین توش داد بزنم .
پ.ن3- عید امسال با یه سرماخوردگی که هر 5 دقیقه یه عطسه که بهش یه فریاد اضافه میکنم آخه همینجوری خودش اصلا" صدا نداره
پ.ن 4- با وجود رفت و آمد های بسیار این روزها شدیدا به این مکان همین جایی که الان توشی نیاز دارم !
بعد از مدتها داغ کردم از اون داغ کردنایی که اصلا" نمیخوام بگم چرا ؟
پ.ن 5- میخوام برم خزر شهر ولی نشد !! خیلی بد شد ! چرا نشد ؟ میدونم چرا نشد ! نمیشه کاری اش کرد
هی هی هی
جستجو در کل مطالب این وبلاگ، حتی مطالب بایگانی شده!