سه تا زندایی دارم که معنای واقعی جاری ان
یه بار که ? ساله بودم از من پرسیدن : مریم کدوممون رو بیشتر دوست داری
یه ذره فکر کردم دیدم که هیچ کدوم واسه من کار خاصی نکردم زن دایی لیلا از همشون باحال تر بود و هست ولی فکر کردم اگه اونو بگم دو تای دیگه باهام بد میشن بنابراین گفتم :
هیچ کدومتون
فکشون داشت میفتاد گفتن : چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گفتم : خوب چیکار کردین که دوستون داشته باشم
بزرگ شدم شروع کردم منگول بازی درآوردن کشکی دوست داشتن این و اون
زن دایی ها هنوزم با خنده و تعجب این داستان رو تعریف می کنن
***
برای رفع قوانین تبعیض امیز امضا کنین :اینجا
***
یکی نیست در راه خدا و برای آرامش این روح پزیشان واسه ما یه قالب طراحی کنهو خیرات بده در راه خدا
جستجو در کل مطالب این وبلاگ، حتی مطالب بایگانی شده!