تازه امسال نه سالش شده ..مامان جونش واسه اینکه به روزه گرفتن تشویقش کنه واسه افطاری واسش پیتزا خریده
که نا غافل ده دیقه قبل از اذون یه گاز به پیتزا میزنه و همه داد و هوار میکنن که چرا خوردی؟؟؟؟؟ ..ده دیقه بیشتر نمونده بود و یه جواب ساده میده که باید همه اطرافیانشو خجالت زده کنه :
خوب آخه دهنم آب افتاد دیگه ..ضعف کردم ..ده دیقه مونده خدا قبول میکنه. من که این همه گشنه موندم
اصرار میکنیم به جهالت اصرار میکنیم .میخواهیم انسان باشیم و افسار خود به دست بگیریم صحیح !!
ولی نه سالگی دختر ایران طفولیت او اوست ..چه تفکری .. چه احساسات منفی و چه هوا و هوسی که لگامش را در دست گیرد؟ مشخص نیست !!
اصرار میکنیم !!
***
زنگ زدن برم دانشگاه واسه ثبت نام ورودی های جدید کمک کنم !! ناگفته نماند که دیگه دانشجو بودن هم مالی نیست !!
رتبه های نجومی هم قبول شده بودن !! یادش به خیر یه مدت رتبه و مدرک کلاس داشت
شهریه پیام نور 121 هزار تومن شده بود البته ما قدیمی ها ترمی 50 میدیم !
وقتی یکی از والدین پرسید :خانم شهریه چنده و گفتم 121: تومن
کفری شد و با حرص گفت : خانم بگو 121 هزار تومن !!آخی طفلی چه حرصی میزد
بدون پول خوردن قدغن، آشامیدن قدغن، درس خوندن قدغن ، پوشیدن قدغن، آدم بودن هم قدغن
***
خدایا خدایا خدایا
یعنی شما فکر میکنین من ارشد قبول میشم
یعنی من سراسری تهران میرم
میخوام میخوام میخوام
وای خدای من پلیز پلیز
توان بده نا داشته باشم بخونم ..الانم توانم تموم شد اومدم نت !!
جستجو در کل مطالب این وبلاگ، حتی مطالب بایگانی شده!