• وبلاگ : مريم بانو
  • يادداشت : دلخوشكنكي به نام عيد !! مبارك !!
  • نظرات : 4 خصوصي ، 48 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      >
     

    salam

    khoobi?
    webe kheyli kheyli kheyli gashangi dari vagan hal kardam bahash

    ham matalebet bahale ham galebet khoshkelo mamanie :D

    sale no mobarak rasti tabadole link mikoni? khoshhal misham be manam sar bezani

    mer30

    by

    .

    .

    .

    dj dangerous

    وبلاگ غزل پست مدرن رسيدن يك سال تكراري و مسخره ديگر ، يك سال سرشار از غم و ابتذال و دروغ ، يك سال ديگر هيچ و هيچ و هيچ را مي خواست به تو و همه دوستان وبلاگ نويس تبريك و تسليت بگويد اما ديد وقتي از بالا به اين همه خالي نگاه كني مورچه اي هستي كه بايد جدا از گذشته و آينده بچسبي به حال و لبخند بزني به جنازه اي كه گاهي خوابهاي قشنگي مي بيند پس همين دقيقه بر تو مبارك باد و ديوانه وار از زندگي لذت ببر... وحشيانه! عقل عذابت نمي دهد؟!!!!!!! به اميد لحظه هاي خوبي كه در اين لحظه داري و مگر آينده چيزي جز وقوع حال در زماني ديگر است؟!!!!

    سلام مريم خانم اميدوارم که سال خوب و خوشي داشته باشيد از اينکه به ما سرزديد ممنون و سپاسگزار

    دوست واقعي کسي است که دست هاي تورا بگيرد و بتواند قلب تو را لمس کند !

    گابريل گارسيا مارکز

    سلام..

    خسته نباشي.

    ميدوني بهار مولانا چه وقتي بود؟

    ظهور شمس بود بر ديدگانش.

    اميدوارم تو هم بهارت رو ببيني.

    سلام نازنين بهار بر سبزيت مبارك

    بالاخره هر كس ديدي نسبت به عيد داره

    پيشنهاد ميكنم اون شعر فرهاد : بوي عيدي بوي توپ رو چند بار تو ذهنت زمزمه كني

    هميشه سبز بماني

    سلام وبلاگ خوبي داريد اگر وقت داشتي يک سري به من بزن سال نو هم مبارک
    + lompan 

    هميشه دوست داري همه چيز ثابت باشه ولي نميشه

    هميشه از همه چيز بهترينشو مي خواي ولي با كوچيك ترين لرزش از بين ميره

    هميشه مي خواي همه چيز واقعي باشه اما......

    اما دوست من هينجا جايي نيست كه دنبال اين چيزا ميگردي

    و اينكه

    عاشق شو ار نه روزي كار جهان سر ايد// ناخوانده نقش مقصود از كار گاه هستي

    سلام ! سال نو مبارك

    بهار مبارك

    اين جا اومده بودم انگاري.ولي اين جوري نبود ...شايد

    خب !

    واقعن راست مي‌گي‌ها:

    اين «صفر»كيلومتري ابلهانه‌‌ام ، دوباره كار دستم داده!

    مگه مي‌شه روزنامه نگار باشي و ندوني كه نان را به نرخ روز خوردن( ياموج سواري) ، مي‌تونه چه «گنجي» را در پي داشته باشه!؟

    جاي سردبيرمون بودم (حداقلش و با يك درجه تخفيف) ، خودمو (به علت اين خنگي مضاعف ) اخراج مي‌كردم...

    ...

    پي‌نوشت : نمي‌دونم چرا نمي‌تونم و نتونستم(در چت و غيره!) با اين شكلك‌هاي احمقانه‌ي ياهو مسنجر كنار بيام؟

    اميدوارم باو ركرده باشي من همون بوتيمارم

    اون چراغ و ژنجره منتظر توست

    اوكي؟


    و هيچ نقاشي...
    هيچ نقاشي
    نميتواند
    لبخندهاي تلخ زني را طعم بزند
    که من باشم
    .
    .
    .
    اين فال را
    براي تو ميگيرم
    و تمام آفتابگردانهايي که ميشناسي
    در بوي دود
    لخت ميشوند
    روي دامنم
    در کافه دنجي که نميشناسي
    تا باورم شود
    که دوس.... تم
    تمام شد
    موهايم را
    شماره يک ماشين ميکنم
    بعد از سکوتي طولاني
    از موهاي خيس زني برميگردم
    که توي برکه انداختم
    و ساعتها
    در موج موج افتادنش
    و صداي نحيف زنگدارش

    ...لمس شدم

    من يک عروسکم! به تو اقرار شد زني

    اين را براي حضرت مريم نمي کَني

    کافور ميزني به تني که نمرده است

    بازي تمام شد، الکي مرد بُرده است

    يک اتفاق روي دلت پنجه مي کشد

    خون پخش ميشود به عبوري که ساده است

    ترديد ، روي پات ، ترک خورده... برنگرد

    يک زن درست پشت سرت مرده ... برنگرد

    يک زن تمام شهر ، تو را بو کشيد ... بعد

    در يک اتاق خيس ، تو را خوب ديد ... بعد

    مردي که زنده داخل قابي شکسته بود

    چرخيده شد _ صداي کسي در اتاق ... دود

    داري فرار مي کني از اين صداي بد

    تق تق ! يکي نيامده تا عاشقت کند

    ...من گير ميدهم به زني که نشسته در

    هي جيغ ميزنم به خودم : بي شعورِ خر

    خميازه ميکشد که خودش را ... به اتفاق

    نزديک ميشود به شبح ، در مه اتاق

    انگشت ميکشد به لبش ، دستهاي خيس

    . . . و باز ، حس خداحافظي اجباري

    صداي قهقهه در مجلس عزاداري

    دوباره پنجره هايي که رو به ديوارند

    و باز / ميکنيش بدترين خود آزاري

    شبيه حس زني در ... که بد کتک خورده

    و مرد آمده بالا سرش پرستاري

    و طعم تلخ " تو هم دوستم نداري" در

    زبان طعنه به معشوقه هاي بازاري

    که لمس ميکني و لمس ميشوي اما

    تمام لذت زن از تو ، پول سيگاري

    که روي تخت تو گيرانده مي شود غمگين

    در انتظار زماني که پول بشماري

    درست مثل کسي در مراسمي رسمي

    که بي خيال تو پوشيده زير شلواري

    مهم نبوده مخاطب براي اين شاعر

    مهم نبوده کجاهاي شعر، تکراري

    دو دست لخت سفيد و زمينه اي تاريک

    جنازه اي که در عمق زمين ، به حفاري

    فرو کشـــيـــــده شدم تا جهنمي نمدار

    فرشته اي که نمي سوختم به ناچاري

    $("div.commhtm img").each(function () { if ($(this).attr("em") != null) { $(this).attr("src","http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/"+$(this).attr("em")+".gif"); } });

     <      1   2   3   4      >